تبیین ابعاد، روش‌ها و مزیت‌های استفاده از کوچینگ آموزشی معلمان

به‌صورت کلی کوچینگ آموزشی (Instructional Coaching) جایگزینی برای برنامه‌‌های توسعه‌‌ی حرفه‌‌ای معلمان به‌حساب می‌آید و عموماً از آن برای افزایش بهره‌‌وری، حمایت و درنهایت ایجاد انگیزه‌‌ی پیشرفت در کادر آموزشی استفاده می‌‌شود. امروزه نتایج تحقیقات نشان می‌‌دهند که قریب 30% از تازه معلمان، به دلیل مشکلات و سختی‌‌های فرآیند آموزش، ظرف مدت‌زمانی کمتر از 5 سال کار خود را رها کرده و بسیاری از مراکز آموزشی با مشکلات ناشی از ترک کار معلمان دست‌وپنجه نرم می‌‌کنند. بر همین اساس کوچینگ آموزشی تلاش دارد تا با در اختیار گذاشتن ابزار لازم، کاری کند که معلمان بتوانند چالش‌‌های پیش رویشان را به‌خوبی برطرف سازند و شاهد پیشرفتی مستمر در فرآیند تدریسشان باشند. بدون شک پیامدهای مثبت چنین اتفاقی تنها محدود به معلمان نبوده و مؤسسات آموزشی نیز ضمن برخورداری از نیروی انسانی کارآمدتر، شاهد پیشرفت تحصیلی دانش‌‌آموزانشان خواهند بود.

کوچینگ آموزشی چیست؟

به‌صورت کلی کوچینگ آموزشی به فرآیندی اشاره دارد که در طی آن یک کوچ از طریق برگزاری جلسات منظمِ فردی، تلاش می‌‌کند تا با آموزش درست معلمان، باعث ارتقای عملکرد آن‌‌ها و بهبود یادگیری دانش‌‌آموزان شود. باید به این نکته توجه داشت که در این فرآیند کوچ می‌‌تواند یک فرد از خارج مدرسه، مدیر و یا حتی معلمی باتجربه‌تر باشد و الزامی وجود ندارد که مخاطبین این روش صرفاً محدود به معلمین تازه‌‌کار شود (چراکه همه‌‌ی ما می‌‌توانیم بهتر از آن چیزی که امروز هستیم باشیم).

مطابق تعریف، کوچینگ آموزشی یک فرآیند مستمر و تکرارشونده است؛ به این معنا که در این روش کوچ می‌‌بایست به‌صورت مستمر فرآیند تدریس معلمان را مورد مشاهده قرار داده و بر اساس آن، بازخوردها و توصیه‌‌های لازم را به آن‌‌ها ارائه نماید (تا زمانی که به نتیجه‌‌ی مطلوب دست یابند). همچنین این روش به معلمان کمک می‌‌کند تا به‌‌طور هدفمند عمل کرده و پیش از اینکه وارد کلاس درس شوند، مطالبشان را با استفاده از نکاتِ گوشزد شده، برای خودشان ارائه و تمرین نمایند. بدیهی است که این فرآیند نیازمند زمان و انرژی بسیار زیادی خواهد بود و می‌‌بایست تا زمانی که یادگیری دانش‌‌آموزان بهینه شود ادامه پیدا کند (چراکه غلبه کردن بر عادت‌‌های موجود و ایجاد عادت‌‌های جدیدِ کارآمد، نیازمند تکرار و پشتیبانی است و این موضوع یک‌شبه محقق نمی‌‌شود).

درنهایت باید به این موضوع اشاره نمود که اگرچه امروزه اَشکال مختلفی از برنامه‌‌های توسعه‌‌ی حرفه‌‌ای در جامعه‌‌ی آموزشی ما فراگیر شده‌‌اند؛ اما با توجه به محدودیت‌‌های موجود در این برنامه‌‌ها (علی‌‌الخصوص درزمینه‌ی استفاده از الگوی یادگیری فعال برای معلمان) و همچنین چارچوب مشخص و شکل حمایتی کوچینگ آموزشی، بی‌‌شک استفاده از این رویکرد نسبت به سایر روش‌‌های موجود ارجحیت دارد (برنامه‌‌های توسعه حرفه‌‌ای، مجموعه‌‌ای از رویکردها، ایده‌‌ها و روش‌‌هایی هستند که به شما کمک می‌‌کنند تا یادگیری و رشد خود را مدیریت کنید). علاوه‌‌براین نتایج بررسی‌‌های صورت گرفته نشان می‌‌دهند که رویکرد کوچینگ آموزشی برای رشد و توسعه‌‌ی معلمان، پیامدهای مثبت دیگری نیز با خود به همراه دارد و از آن جمله می‌‌توان به افزایش اعتمادبه‌نفس، کسب مهارت‌‌های لازم به‌صورت عملی و درنهایت کاهش احساس نادیده گرفته شدن و انزوای ناشی از آن اشاره نمود.

کوچینگ - پیش دبستان مصباح

مدل‌های مختلف کوچینگ آموزشی

امروزه مدل‌‌های گوناگون و متنوعی از کوچینگ آموزشی وجود دارد و کوچ‌‌ها می‌‌توانند بر اساس ویژگی‌‌ها و هدفی که در دوره‌‌ی خود به دنبال دستیابی به آن هستند، روش موردنظرشان را انتخاب کنند. بر همین اساس برخی از رایج‌‌ترین مدل‌‌های موجود در این زمینه به شرح زیر می‌‌باشند:

  • کوچینگ دانش‌‌آموز محور (دایان سوینی): این مدل عقیده دارد که برای سنجش عملکرد معلمین، می‌‌بایست نتایج کسب‌شده توسط دانش‌‌آموزانشان را مورد تحلیل قرار داد. درواقع هدف اصلی در این مدل بهبود نتایج دانش‌‌آموزان از طریق کارآمد سازیِ روش‌‌های برنامه‌‌ریزی، تدریس و ارزشیابی معلمان است.
  • کوچینگ پژوهش محور (جیم نایت): در این روش تمرکز بر استفاده از روش‌‌های پژوهش محور برای توانمندسازی معلمان است و کوچ تضمین می‌‌کند که معلم‌‌ها برای آموزش دانش‌‌آموزانشان به‌‌روزترین، مؤثرترین و کارآمدترین روش‌‌ها را یاد بگیرند (لازم به ذکر است که جیم نایت به‌عنوان بنیان‌‌گذار کوچینگ ویدیویی نیز شناخته می‌‌شود).
  • کوچینگ شناختی (النا آگیلار): در کوچینگ به روش‌شناختی، گفت‌‌وگو در مرکز توجه قرار دارد و کوچ‌‌ها به معلمان آموزش می‌‌دهند که چگونه از طریق پرسیدن سؤال درست، شناخت مناسبی از وضعیت موجود و آنچه باید باشند پیدا کنند تا بتوانند در مسیر رشد و توسعه گام بردارند.
  • مدل شش مرحله‌‌ای بامبریک- سانتویو: همان‌طور که از نام این مدل نیز پیداست، این رویکرد بر پایه‌‌ی شش مرحله بناشده و کوچ‌‌ها می‌‌بایست آن‌‌ها را در تمامی فرآیند کوچینگ خود مدنظر قرار دهند. این شش مرحله به ترتیب عبارت‌اند از: تحسین کردن، بررسی وضع موجود از طریق طرح سؤالات کلیدی، شناسایی مشکلات و برداشتن گامی عملی برای حل آن‌‌ها، تمرین، برنامه‌‌ریزی مشخص برای زمانی که معلم قصد اجرای آموخته‌‌هایش در کلاس درس را دارد و درنهایت مرور آنچه روی‌داده است.
  • برنامه شریک تدریس من (MTP): در این مدل کوچ‌‌ها عموماً بر روی افزایش کیفیت تعاملاتِ صورت گرفته میان معلمان و دانش‌‌آموزان متمرکز می‌‌شوند و جلسات کوچینگ، با محوریت مشاهده و مرور فایل‌‌های ویدیویی ضبط‌شده از معلمان در کلاس درس برگزار می‌‌گردند. بدیهی است که متناسب با هدف اتخاذشده در این رویکرد، پیامدهای آن شامل افزایش مشارکت و بهبود عملکرد دانش‌‌آموزان در کلاس درس بوده و موجب می‌‌شود تا رفتارها و ناهنجاری‌‌های اجتماعی و ارتباطی آن‌‌ها به شکل محسوسی کاهش پیدا کند.
  • کوچینگ مبتنی بر محتوا (CFC): در این مدل به معلمان یک دستورالعمل کامل و مشخص در رابطه با چگونگی آموزش یک درس خاص ارائه می‌‌شود تا آن‌‌ها بتوانند با استفاده از آن، ضمن بهبود کیفیت تدریسشان، یادگیری دانش‌‌آموزان را نیز افزایش دهند. لازم به ذکر است که اگرچه در ابتدا از این روش صرفاً جهت تدریس ریاضیات استفاده می‌‌شد، اما امروزه ما شاهد آن هستیم که از آن برای موضوعات و درس‌‌های دیگری نیز استفاده می‌‌شود (نظیر خواندن و نوشتن).

مزایای کوچینگ آموزشی

تحقیقات نشان می‌‌دهد که مزایای استفاده از رویکرد کوچینگ آموزشی تنها مختص معلمین نبوده و کوچ‌‌ها و دانش‌‌آموزان نیز از پیامدهای مثبت آن بهره‌‌مند می‌‌شوند. بر همین اساس برخی از مزایای استفاده از این رویکرد را می‌‌توان شامل موارد زیر دانست:

  • بهبود عملکرد معلمان در فرآیند تدریس و شکل‌‌گیری یک برنامه‌‌ی درسی، با چارچوب مشخص
  • رشد حرفه‌‌ای معلمان و کوچ آن‌‌ها
  • افزایش توانایی معلمان برای ارزیابی نحوه‌‌ی تدریسشان و به‌تبع آن بهبود عملکرد آن‌‌ها
  • آشنایی معلمان با مجموعه‌‌ی وسیعی از مهارت‌‌ها و روش‌‌های آموزشی که می‌‌توانند از آن‌‌ها استفاده کنند
  • دستیابی به بهترین عملکرد ممکن در فرآیند آموزش و یادگیری
  • برقراری ارتباط حرفه‌‌ای سالم و پایدار میان معلمان، از طریق افزایش همکاری‌‌های مشترک و غلبه بر احساس انزواطلبی
  • بهبود فرهنگ‌سازمانی در مؤسسات آموزشی، از طریق ایجاد یک محیط یادگیری مثبت

درنهایت، مزایای بیان‌شده در این بخش (و بسیاری موارد دیگر که به آن‌‌ها اشاره نشده)، باعث گشته تا امروزه از کوچینگ آموزشی نیز به‌عنوان یک برنامه‌‌ی توسعه‌‌ی حرفه‌‌ای (CPD) یاد شود و استفاده از آن به‌طور فزاینده‌‌ای در محیط‌‌های آموزشی گسترش یابد.

روش‌های کوچینگ آموزشی - پیش دبستان مصباح

رویکردهای مختلف کوچینگ آموزشی

به‌صورت کلی وظیفه‌‌ی کوچ‌‌های آموزشی این است که به ارزیابی درستی از عملکرد معلمان خود دست یابند و متوجه شوند که آن‌‌ها در لحظه چگونه رفتار می‌‌کنند. سپس آن‌‌ها می‌‌بایست با همکاری خود معلمان، به این نتیجه برسند که عملکرد بهینه چیست و از طریق گفت‌‌وگو، اهدافی مشخص برای رسیدن به عملکرد مطلوب تعیین کنند. درنهایت نیز کوچ‌‌ها باید در مسیر رشد، معلمان را پشتیبانی کنند و کمک کنند تا آن‌‌ها سریع‌‌تر و راحت‌‌تر به اهداف تعیین‌شده برسند. در فرآیند کوچینگ آموزشی سه رویکرد کلی وجود دارد که کوچ‌‌ها می‌‌توانند بر اساس روش‌‌های موجود در دل این سه رویکرد، به اهدافشان دست یابند؛ لذا این موضوع ما را بر آن داشت تا در این بخش و به‌صورت خلاصه، نسبت به بررسی این رویکردها اقدام نماییم.

  • رویکرد مبتنی بر تصویر

یک رویکرد کلیدی که کوچ‌‌های آموزشی می‌‌توانند با استفاده از آن نسبت به راهنمایی مخاطبینشان اقدام نمایند، استفاده از فایل‌‌های ویدیویی است. در این رویکرد از معلمان حین فرآیند تدریسشان در کلاس درس فیلم گرفته می‌‌شود و کوچ می‌‌تواند با مشاهده‌‌ی آن به شواهدی عینی و ملموس ازآنچه اتفاق افتاده دست یابد. در این رویکرد، کوچ‌‌های آموزشی می‌‌توانند با روش‌‌های مختلفی نسبت به راهنمایی معلمان اقدام کنند که در ادامه و به‌صورت خلاصه نسبت به معرفی برخی از آن‌‌ها اقدام شده است.

  • تصویر بدون صدا: در این روش کوچ از معلم می‌‌خواهد تا فیلم ویدئویی ضبط‌شده را بدون صدا تماشا کند و توضیح دهد که در هرلحظه از آن مشغول چه‌کاری بوده است. این کار به کوچ اجازه می‌‌دهد تا متوجه شود هدف اصلی و برنامه‌‌ی اجرایی معلم در حقیقت چه بوده است و چگونه باید به او کمک کند تا اهدافش را به شکل بهتری عملی نماید.
  • یادآوری کلی: در این روش کوچ از معلم می‌‌خواهد تا قسمتی از ویدیو را تماشا کند و سپس بی‌‌درنگ آنچه را که دیده است توضیح دهد. این روش نیز به کوچ‌‌های آموزشی اجازه می‌‌دهد تا به فرآیند حقیقی فکری معلمان پی ببرند و فرصتی فراهم می‌‌آورد تا خود معلمان تشخیص دهند که چه چیزی را می‌‌توانند و می‌‌بایست اصلاح کنند.
  • مکث‌‌های کلیدی: در این روش، کوچ، فیلم را در لحظات کلیدی تدریس متوقف می‌‌کند (لحظات کلیدی به لحظاتی گفته می‌‌شود که بدون آن‌‌ها رسیدن به هدف اصلی آموزش میسر نیست). این موضوع به معلمان امکان می‌‌دهد تا با نگاه کردن به این لحظات خاص، درک درستی از تدریسشان پیدا کنند و با ایجاد تغییرات اساسی یا جزئی، عملکردشان را بهبود بخشند.
  • طرح سؤالات چالشی: کوچ‌‌ها می‌‌توانند ضمن تماشای فیلم، از معلمان سؤالاتی حساب‌شده بپرسند که ارائه‌‌ی پاسخ برای آن‌‌ها نیازمند تفکر باشد. به‌عنوان‌مثال: «چه چیز باعث شد تا این‌گونه تصمیم بگیری؟» و یا «آیا نتیجه‌‌ی نهایی با انتظاراتت هماهنگی داشت؟»

فارغ از روشی که کوچ اتخاذ می‌‌کند، رویکرد کوچینگ مبتنی بر تصویر مزایای بسیاری با خود به همراه دارد و در موقعیت‌‌های مختلفی نیز می‌‌تواند مورداستفاده قرار گیرد. به‌عنوان‌مثال، اگر دانش‌‌آموزانِ یک معلم خاص، در فعالیت‌‌های کلاسی شرکت نمی‌‌کنند و در درک درستی از مفاهیم درس‌‌هایشان ندارند، کوچ می‌‌تواند از طریق نمایش فیلم ضبط‌شده به معلم نشان دهد که کجای کار او ایراد داشته و چگونه باید فرآیند تدریسش را مدیریت کند تا یادگیری دانش‌‌آموزان افزایش یابد.

  • رویکرد مبتنی بر کمی‌‌سازی

رویکرد دیگری که می‌‌تواند توسط کوچ‌‌های آموزشی اتخاذ شود، رویکرد کمی است. در این رویکرد کوچ از معلمان می‌‌خواهد تا اتفاقات و عوامل مختلف را در کلاس درسشان کمی سازی کنند (به‌عنوان‌مثال تعداد دانش‌‌آموزان فعال، زمان صحبت کردن معلم و …) تا از این طریق بتوانند ضمن شناسایی مسائل کلیدی، ارزیابی درستی نیز از اثربخشی تغییرات به وجود آمده در طی فرآیند کوچینگ داشته باشند.

به‌عنوان نمونه‌‌ای از سناریوهای آموزشی که کوچ‌‌ها به‌واسطه‌ی این رویکرد از معلمان می‌‌خواهند تا نسبت به ارزیابی آن اقدام کنند، می‌‌توان به فرآیند ورود دانش‌‌آموزان به کلاس درس و زمان لازم برای انجام این کار اشاره نمود. معلمان می‌‌توانند برای سنجش این عامل کلیدی، نسبت به ارزیابی زمان لازم برای ورود دانش‌‌آموزان و یا تعداد دانش‌‌آموزان حاضر در کلاس در زمان مقرر اقدام کنند. این موضوع به کوچ و معلم امکان می‌‌دهد تا با اتخاذ رویکردی متفاوت در هر جلسه و ارزیابی مجدد عوامل بیان گشته، مشخص کنند که دلیل بی‌‌میلی دانش‌آموزان برای حضور در کلاس چیست و از چه راهی می‌‌توان این موضوع را بهینه نمود.

  • رویکرد مبتنی بر اشتراک تخصص

ازآنجایی‌که کوچ‌‌های آموزشی عموماً نسبت به مخاطبینشان از تجربه‌‌ی بیشتری برخوردار هستند، بدیهی است که راه‌‌حل بسیاری از مسائل و مشکلات معلمان جوان‌تر را به‌مرورزمان و از طریق تجربه دریافته‌‌ باشند. این موضوع باعث می‌‌شود تا رویکرد سومی که کوچ‌‌های آموزشی اتخاذ می‌‌کنند، اشتراک دانش، مهارت و نگرشی باشد که در طی سال‌‌های معلمی‌‌شان کسب کرده‌‌اند. به‌عنوان‌مثال چنانچه دانش‌‌آموزی توانمند ناگهان در کلاس درس خود دچار ناهنجاری‌‌های رفتاری شود و معلم جوان نتوانسته باشد که این موضوع را حل کند، کوچ گزینه‌‌های محتمل دیگر را نیز به او نشان می‌‌دهد و بیان می‌‌دارد که چگونه مشکلات خانوادگی یا درگیری‌‌های ساده‌‌ی کودکانه، می‌‌توانند منجر به چنین آسیب‌‌هایی شوند.

درنهایت باید به این نکته اشاره نمود که فارغ از رویکردها و روش‌‌های مختلف موجود در فرآیند کوچینگ آموزشی، هدف اصلی کوچ‌‌‌‌ها این است که به‌دوراز هرگونه قضاوت، رازدار و متعهد عمل کنند؛ به‌‌گونه‌‌ای که معلمان بتوانند در کمال آرامش به آن‌‌ها اعتماد کنند و ضمن پذیرش نقدهای وارده، تا پایان مسیر و رسیدن به اهداف تعیین گشته، ارتباطی مملو از حس احترام و دوستی میانشان حاکم باشد.

اجرای کوچینگ آموزشی - پیش دبستان مصباح

چگونگی اجرایی‌‌سازی کوچینگ آموزشی در سازمان

به‌صورت کلی مجموعه مراحل به هم پیوسته‌‌ای که کوچ‌‌های آموزشی هنگام اجرای فرآیند کوچینگ خود دنبال می‌‌کنند، چرخه‌‌ی کوچینگ آموزشی نام دارد و به چهار مرحله‌‌ی برنامه‌‌ریزی، ارزیابی، آموزش و بررسی نتایج تقسیم می‌‌شود.

در مرحله «برنامه‌ریزی»، کوچ و معلم به‌صورت مستقیم با یکدیگر ملاقات کرده و در رابطه با اهداف بلندمدت و اهداف فرعی که توان دستیابی به آن‌‌ها به‌صورت بالقوه وجود دارد به گفت‌‌وگو می‌‌نشینند. لازم به ذکر است که در این مرحله، تقسیم اهداف بزرگ‌تر به اهداف کوچک‌تر به این دلیل صورت می‌‌پذیرد که معلمان به‌عنوان مخاطبین برنامه کوچینگ، احساس راحتی بیشتری در مسیر دستیابی به اهداف بیان گشته داشته باشند.

مرحله «ارزیابی» به‌صورت کلی شامل مشاهداتی است که کوچ از فرآیند تدریس معلم داشته و نسبت به آنچه معلم در کلاس درس خود می‌‌گوید، انجام می‌‌دهد و بازخوردهایی که از دانش‌‌آموزان دریافت می‌‌کند، آگاه می‌‌شود. لازم به ذکر است که خروجی این مرحله عموماً شامل فهرستی از بازخوردهای مثبت و منفی است که کوچ از مشاهدات خود آن‌‌ها را دریافته و یادداشت کرده است.

در مرحله «آموزش»، کوچ نکات و روش‌‌های لازم را به معلم پیشنهاد می‌‌کند تا او بتواند بر اساس آن‌‌ها نسبت به بهبود فرآیند تدریسِ خویش اقدام نماید. کوچ منابع لازم و یا راهکار مشخصی را برای رشد در اختیار معلم قرار می‌‌دهد (همچون چگونگی ارائه‌‌ی بازخورد مناسب توسط معلم به رفتاری خاص) و سپس تلاش می‌‌کنند تا از طریق گفت‌‌وگو، به یک استراتژی واحد دست یابند. در گام نهایی نیز معلم می‌‌بایست استراتژی جدید انتخاب‌شده را پیش از اجرای آن در کلاس درس، تمرین کرده و بازخوردهای آن را دریافت نماید.

در پایان و به‌عنوان آخرین مرحله، «بررسی نتایج» به کوچ و معلم این امکان را می‌‌دهد تا ضمن گفت‌‌وگو با یکدیگر، مشخص کنند که تا چه اندازه استراتژی انتخاب‌شده توسط آن‌‌ها موفقیت‌آمیز بوده و منجر به حصول نتیجه‌‌ی مطلوب و رسیدن به اهداف ترسیم‌شده گشته است. آن‌‌ها در این مرحله می‌‌بایست مشخص کنند که در صورت عدم موفقیت، دلیل این موضوع چه بوده است (آیا در اجرا مشکلی وجود داشته؟ یا دانش‌‌آموزان رفتاری متفاوت ازآنچه پیش‌‌بینی کرده بودند داشتند؟ و …) و ضمن اصلاح استراتژی خود، فرآیند را آن‌قدر تکرار کنند که به نتیجه‌‌ی مطلوبشان دست یابند. در ادامه و پس از کسب موفقیت در دستیابی به هدف مشخص‌شده، کوچ و معلم می‌‌توانند به سراغ دیگر اهداف مدنظرشان بروند و این موضوع باید تا زمانی ادامه پیدا کند که آن‌‌ها به‌تمامی اهداف ترسیم‌شده دست یابند. در این نقطه آن‌‌ها می‌‌توانند فرآیند کوچینگ خود را پایان بخشند؛ اما کوچ می‌‌بایست پس از طی مدت‌زمانی از پایان کوچینگ، مجدداً بررسی نماید که معلم هنوز هم مطابق با اهداف ترسیم‌شده حرکت می‌‌کند یا نیاز به اصلاحات مجدد وجود دارد.

ویژگی‌‌های یک چرخه‌‌ی کوچینگ آموزشی موفق

باید به این موضوع توجه داشت که بسته به اولویت‌‌های شخصی افراد، ممکن است چرخه‌‌های مختلف کوچینگ آموزشی، هر یک از مراحل بیان گشته را به‌گونه‌ای متفاوت پوشش دهند. به‌عنوان‌مثال ممکن است یک معلم، کوچینگ مبتنی بر ارتباط را ترجیح دهد که در آن کوچ، خود را به‌عنوان یک همکار آموزشی معرفی می‌‌کند و از طریق ایجاد یک رابطه‌‌ی دوستانه، تلاش می‌‌کند تا با معرفی منابع لازم و ارائه‌‌ی راهکارهای مرتبط، دیگر معلمان را به سمت رشد و پیشرفت سوق دهد. ولی آنچه در میان تمامی چرخه‌‌های کوچینگ آموزشی موفق، مشترک است؛ عبارت‌اند از:

  • معلم و کوچ می‌‌بایست با یکدیگر اعتماد داشته باشند تا معلم تمایل پیدا کند برای کسب اهداف جدیدش تلاش کند و تا حد ممکن این فرآیند را پیش ببرد.
  • سطح حمایت باید با سطح تسلط و مهارت معلم هماهنگ باشد؛ به این معنا که معلمان دارای مشکلات بیشتر، باید حمایت بیشتری هم از جانب کوچ خود دریافت کنند و وقت بیشتری بگذارند.
  • پیش از اینکه هرگونه توصیه‌‌ای توسط کوچ ارائه شود، در ابتدا می‌‌بایست دلیل رفتار و تصمیم معلم مشخص گردد.
  • معلم باید احساس کند که خودش نیز بخشی از فرآیند تصمیم‌‌گیری است و درنهایت این خود او است که با همراهی کوچ، تصمیم می‌‌گیرد که چه‌کاری را در کلاس درسش پیاده‌‌سازی کند.
  • کوچ‌‌های آموزشی می‌‌بایست اطمینان حاصل کنند معلمان به‌طور کامل می‌‌دانند که چه‌کاری می‌‌خواهند انجام دهند
  • تصمیمات اتخاذشده باید قابل‌اجرا باشند و اگر راهکاری عملی به نظر نمی‌‌رسد، کوچ باید راهکار جدیدی را جایگزین آن کند (این موضوع در بحث اهداف نیز صدق می‌‌کند).
  • باید به این موضوع توجه داشت که اهداف دانش‌آموز محور عموماً قابل‌لمس هستند و بنابراین بهتر است فرآیند کوچینگ از این نقطه شروع شود.

برگرفته از مقاله

Instructional Coaching: Benefits & Strategies

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − 13 =