لئوناردو داوینچی در دفتر برنامهریزی روزانهی خود، بعد از طراحی چند تمثیل دقیق از بدن انسان، به طراحی ماشینهای مکانیکی پرداخته و سپس طرحی از یک لباس را با دقت کامل و جزئیاتی مثالزدنی ترسیم نموده است. بعد از آن هم با طرح سؤال «زبان یک دارکوب را توصیف کن»، چندین صفحه مطلب در این خصوص نوشته است. او به همین ترتیب، 7000 صفحه از دفاترش را با سؤالها، خطخطیها، مشاهدات، طراحیها و محاسباتش پرکرده و بدین ترتیب خلاقیت را نه بهعنوان یک موضوع مجزا، بلکه بهعنوان یک عادت و مهارت روزمره که با زندگی او گرهخورده بود، در خود پرورش داد (که بسیار هم نتیجهبخش بوده است)؛ تا آنجا که بسیاری از آثار او امروزه در رشتههای مختلفی از علوم مهندسی گرفته تا هنر و نقاشی، مورد تحسین همگان قرار دارد. بر همین اساس، آنچه در ادامهی این مقاله ارائه شده است، بازنویسی تجارب لورن کاسانی دیویس، نویسنده و معلم ساکن نیویورک، در خصوص چگونگی استفاده از مفهوم خلاقیت در کلاسهای درسی او با دانشآموزانش است که در بسیاری از نشریات و وبلاگهای اینترنتی نظیر «موسسه روانشناسی آمریکا» و «آتلانیتک» بارها موردمطالعه و بازنشر قرارگرفته.
زمانی که همکارم به من پیشنهاد داد تا از دفاتر داوینچی در فرآیند تدریس خود در کلاس دوم استفاده کنم، بهشدت برای انجام این کار ترغیب شدم. ایدهی مطرحشده هم بسیار ساده بود: «اینکه دانشآموزان بهغیراز دفاتر درسی، باید دفتری داشته باشند که در آن فعالیتهای خلاقانهشان را یادداشت کنند تا بتوانند بر اساس شور و اشتیاق شخصی که دارند، آنها را دنبال نمایند». بنابراین سریعاً تعدادی دفترِ صحافی شده بهعنوان دفتر داوینچی، برای دانشآموزانم سفارش دادم و در طول همان هفتهی اول، نتیجهی کار مرا شگفتزده کرد. قانون کلی ما در کلاس درس اینگونه بود: «هر زمان که فکر دانشآموزان از موضوعات درسی منحرف میشد یا در پرسشهایشان جرقهای از یک علاقهی بالقوهی جدید سوسو میزد، آنها باید به سراغ دفاتر داوینچیشان میرفتند» و بدین ترتیب جملهی «این را توی دفترت یادداشت کن!»، تبدیل به ترجیعبندی متداول شد که میتوانستید آن را در کلاس درس ما بارها و بارها بشنوید. علاوهبراین، یک روز با الهام گرفتن از کتاب «چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم» اثر مایکل جی. گلب، «چالش 100 پرسش» را با همراهی دانشآموزان انجام دادیم؛ بدینصورت که آنها میبایست در یک جلسه، 100 پرسش در خصوص هر موضوعی که به ذهنشان میرسید یادداشت میکردند. مواردی که در ادامه بیانشده، تنها نمونههای محدودی از پرسشهای شگفتانگیزی هستند که میتوانند در ذهن کودکان کلاس دومی نقش ببندند؛ مواردی نظیر: «مغز چگونه کار میکند؟»، «چرا ما موسیقی داریم؟»، «آیا در اتمها آدم کوچولو زندگی میکند؟»، «چرا من یک ببر نیستم؟»، «کلید چگونه قفل در را باز میکند؟»، «چرا آدمها بالاخره باید بمیرند؟»، «چرا بتهوون بااینکه آنقدر بداخلاق بود، سمفونی سرود شادی را نوشت؟»، «چرا همهی خودروها برقی نیستند؟» و بسیاری موارد دیگر.
تا آخر سال، دفترهای داوینچی دانشآموزان به طرز درخشانی پر شدند. یکی از آنها در دفترش طرحی از ناوگان ماشینهای زامبی-آخرالزمانی را اتود زده بود، دیگری شعری اقتباسی از خود نوشت که در آن فنون ادبی که در همان هفته یاد گرفته بود را تمرین کرده بود و یکی دیگر از دانشآموزان یادداشتهای خردمندانهای از مشاهدات روزمرهاش در کلاسهای درسی طول سال برداشته بود. شاید کمی عجیب به نظر برسد ولی علیرغم رفتوآمدهای فراوان دفتر داوینچی بین خانه و مدرسه، در طی سال تنها یکی از دانشآموزان دفترش را گم کرد که این خود نوعی موفقیت چشمگیر برای بچههای هشتساله محسوب میشود.
علاوهبراین باید به این نکته توجه داشت که دفترهای داوینچی تنها مختص دانشآموزان نبود و ما معلمها نیز از این تکنیک بهره میبردیم. درواقع، ما نیز در همراهی با آشوب خلاقانهی دانشآموزانمان، به این فرصت دستیافته بودیم تا بتوانیم کنجکاویها و اشتیاقهای خود را ثبت کنیم. بهعنوانمثال، خود من شعرهای بدخطی سرودم، گیاه روی میزم را طراحی کردم و سؤالاتی دربارهی اینکه چه کسی برای اولین بار و چگونه خودنویس را اختراع کرده نوشتم و این فرصت را پیدا کردم تا دوباره در دریای بیکران لذت یادگیری غرق شوم. بنابراین اگر بخواهم نظرم را در خصوص این تکنیک بهعنوان یک معلم بیان کنم، باید بگویم که این دفتر باعث شد تا من بیشتر درگیر فرآیند تدریسم شوم (بهخصوص در روزهای اجرای چالش) و هرچند که نمیتوان با اطمینان گفت این دفترها چه تأثیراتی بر روی فرهنگ حاکم بر محیط آموزشی ما داشتند؛ اما بدون شک، منش خلاقانهی داوینچی در کلاسهای ما ریشه دواند، خواه در مقام یک دانشآموز و خواه در مقام یک آموزگار.
- چرا مدارس باید خلاقیت را در اولویت قرار دهند؟
مشکل بزرگ خلاقیت در الگوهای آموزشی و برنامهریزی درسی این است که عموماً در حد حرف و شعار باقی میماند و به آن عمل نمیشود. بر همین اساس اکثر مدارس ما امروزه شاهد بحرانی نوظهور تحت عنوان «شکاف خلاقیت» هستند؛ به این معنا که فعالیتهای آموزشی انجامشده در محیطها و کلاسهای خارج از مدرسه، بسیار خلاقانهتر از آن چیزی هستند که در مدارس به آنها پرداخته میشود (زیرا مدارس خود را پایبند به روشهای سنتی و کلاسیک آموزشی میدانند و در برابر هرگونه خلاقیت و نوآوری جبهه میگیرند). در این میان هم معدود مدارسی که کمی از رقیبانشان جلوتر هستند، آموزشهای فوقبرنامهای را با موضوع خلاقیت در برنامهی خود گنجاندهاند که متأسفانه اثربخشی مناسبی ندارند؛ چراکه بسیاری از روانشناسان شناختی معتقدند خلاقیت را نباید در نقشی متفاوت از برنامههای آموزشیِ اصلی قرار داد و آن را به چشم یک فعالیت ضمیمهای دید، بلکه این مفهوم درواقع مجموعهای از مهارتهای روانی تعریفپذیر و قابلاندازهگیری است که میتواند ضمن بهبود فرآیند یادگیری دانشآموزان، مهارتهای موردنیاز آنها برای تبدیلشدن به یک نیروی کار شاخص در قرن بیستویکم را نیز تقویت نماید که در ادامه و بهصورت خلاصه در رابطه با هریک از این شاخصها توضیحات لازم ارائه شده است.
- تأثیر خلاقیت بر مسائل حرفهای و شغلی: نتایج حاصل از مطالعات پیمایشی سال 2010 در ایالاتمتحده حاکی از آن است که بیش از 1500 مدیرعامل، «خلاقیت» را مهمترین عامل برای موفقیت نیروی انسانی در کسبوکارهای جهان مدرن میدانند؛ بنابراین در چنین اقتصاد دانشبنیانی که وظایف تکراری سازمانها را، کامپیوترها و ماشینها، با بالاترین دقت ممکن انجام میدهند و شما میتوانید تنها با چند کلیک ساده، به حجم بسیار زیادی از دانش دسترسی داشته باشید، بدون شک دانشآموزان باید آمادهی یادگیری مستقل باشند تا بتوانند بهصورت مداوم خودشان را با تغییرات محیط کاری وفق دهند، ابتکار عمل داشته باشند و بهصورت خلاقانه به حل مسائل بپردازند.
- تأثیر خلاقیت بر فرآیند یادگیری: علاوهبراین، خلاقیت میتواند از طریق «افزایش انگیزهی درونی»، «بهبود و تعمیق فرآیند درک مسئله» و نیز «ایجاد لذت» در دانشآموزان، فرآیند یادگیری آنها را تقویت نماید؛ بدینصورت که دانشآموزان بهواسطهی انگیزههای درونی خود، اهداف معناداری را برای یادگیریشان دنبال میکنند و با توجه به الگوهای گسترده و پیوند روزافزون محتواهای رشتههای تحصیلی مختلف با یکدیگر، از طریق خلق کردن و تفکر خلاقانه، به آنها عمق میبخشند. بر همین اساس الین جوردن استارکو در کتاب «خلاقیت در کلاس درس» خود، استراتژیهای حمایت از خلاقیت را حامی اصلی عمیقترشدن ادراک دانشآموزان میداند (شامل حل مسئله، بررسی گزینههای مختلف و یادگرفتن پرسشگری) و دانشمند نامآشنا، رابرت استرنبرگ نیز در این خصوص بیان میدارد که: «خلاقیت میتواند موفقیتی بسیار فراتر از کسب نمرهی بالا در آزمونهای استاندارد را برای دانشآموزان به همراه داشته باشد» (استرنبرگ برای رسیدن به این نتیجهگیری، به نتایج آزمایشی استناد میکرد که در آن دانشآموزان خلاقتر، نمرهی جی.آر.ای (GRE) بالاتری کسب کرده بودند). و درنهایت ورای موفقیت تحصیلی، خلاقیت میتواند فرآیند یادگیری را نیز برای دانشآموزان لذتبخشتر کند؛ چراکه خلاق بودن منجر به درگیری عاطفی مثبت دانشآموزان با فرآیند یادگیری میشود. درست در نقطهی مقابل نظرات جاناتان پلاکر، استاد دانشکده آموزش دانشگاه هاپکینز، تحت عنوان رویکرد لیسترین (Listerine) که عقیده دارد «جدی و حوصلهسربر»، تنها راه یادگیری مولّد است.
- چگونه در کلاس درس خلاقیت دانشآموزانمان را تقویت کنیم؟
همانگونه که پیشازاین نیز به این موضوع اشاره شد، بروز خلاقیت نیازمند محیطی امن است که دانشآموزان بتوانند در آن بازی کنند و ضمن برخورداری از استقلال لازم، ریسکهای مثبت را تجربه نمایند؛ لذا بهعنوان معلمی که قصد دارد مهارت خلاقیت را در دانشآموزانش تقویت کند، وظیفهی ما این است که چنین کلاسِ حمایتگرانهای را برای آنها فراهم آوریم. در ادامه و بهصورت خلاصه، فهرستی از اقدامات مفیدی که روانشناسان و آموزگاران باتجربه، به معلمان دغدغهمند، برای رشد خلاقیت دانشآموزانشان در کلاس درس پیشنهاد میکنند ارائه شده است.
- محیطی پرمهر و پذیرا ایجاد کنید: ازآنجاییکه بروز خلاقیت نیازمند خطر کردن است، دانشآموزان باید اطمینان خاطر داشته باشند که میتوانند در حضور شما خطا کنند و بهواسطهی این موضوع دچار دردسر نخواهند شد.
- نسبت به ایدههای دانشآموزانتان آگاهی کسب کنید: سعی کنید تا مکالمات برنامهریزینشده بیشتری با دانشآموزانتان داشته باشید. از آنها در خصوص حوزههای موردعلاقهشان سؤال بپرسید و تلاش کنید تا این حوزهها را در رویکردها و برنامههای آموزشی خود نیز بهکارگیرید.
- تشویق خوداتکایی و استقلال عمل: بههیچعنوان اجازه ندهید تا در نگاه دانشآموزانتان تبدیل به «داوری» شوید که تعیین میکند چهکاری خوب است و باید انجام شود و چهکاری بد است و باید از آن پرهیز کنند؛ در عوض تلاش کنید تا از طریق ارائهی بازخورد مناسب، مهارت خوداتکایی و استقلال عمل را در آنها تقویت نمایید.
- تکالیف خود را بهگونهای طرحریزی کنید که تفکر خلاق را تشویق کنند: همواره سعی کنید تا کلماتی نظیر «ساختن»، «طراحی کردن»، «اختراع کردن»، «تصور کردن»، «فرض کردن» و «کشف کردن»، جایی در تمریناتتان داشته باشند. همچنین توجه داشته باشید که استفاده از دستورالعملهایی نظیر «ارائهی حداکثر راهحلهای ممکن برای یک مسئله» یا «ارائهی روشی خلاقانه برای رسیدن به جواب درست» میتوانند نقشی تعیینکننده در تقویت مهارت خلاقیت دانشآموزان داشته باشند.
- به دانشآموزان در خصوص خلاقیتشان نمره بدهید: بسیاری از دانشآموزان هیچ دیدی در خصوص اینکه چقدر خلاق هستند ندارند و برای رسیدن به این هدف، بهتر است از الگوهایی که در ذهن آنها وجود دارند استفاده کنید. بهعنوانمثال شما میتوانید همانگونه که در مباحث درسی (نظیر ریاضیات یا ادبیات)، به آنها نمره میدهید، نمرهای را هم بهعنوان نمره خلاقیت در نظر بگیرید.
- به دانشآموزانتان کمک کنید تا متوجه شوند چه زمانی باید خلاق باشند: آنها باید متوجه شوند که خلاقیت همیشه و در همهجا خوب نیست و اگرچه ارائهی راهحلی خلاقانه در یک فعالیت کلاسی بسیار ارزشمند است؛ اما بههیچعنوان نباید از آن در آزمونهای سراسری استفاده کرد.
- سعی کنید تا در تدریس خود از استراتژیها، مدلها و روشهای خلاقانه استفاده کنید: شما باید در رفتار و گفتار خود سرمشقی برای دانشآموزانتان باشید؛ بنابراین بهجای تدریس خشک و مستقیم مطالب، مثلاً اینکه بگویید: «سه راهحل برای این مسئله وجود دارد که عبارتاند از …»، بگویید: «من به سه روش برای حل این مسئله فکر کردم و میخواهم دو روش را به شما آموزش دهم. روش سوم را شما به من پیشنهاد کنید». علاوهبراین ارائهی پروژههای شخصیتان به دانشآموزان نیز میتواند در تقویت مهارت خلاقیت آنها نقشی تعیینکننده ایفا کند.
- رفتار نامناسب را تبدیل به انگیزهای برای خلاقیت کنید: در خصوص دانشآموزانی که اغلب در فعالیتهای کلاسی اختلال ایجاد میکنند، بررسی کنید که آیا در رفتارهایشان نشانهای از خلاقیت وجود دارد یا نه؟ چراکه شاید بتوان آن منشأ خلاقانه را به مسیرهای دیگری بهغیراز بروز رفتار ناهنجار هدایت کرد.
- از انگیزههای درونی دانشآموزانتان محافظت و حمایت کنید: همانگونه که پیشازاین نیز بیان شد، انگیزههای درونی، میتوانند در نقش محرکی قوی برای تقویت مهارت خلاقیت دانشآموزان عمل کنند و بدین ترتیب تکیه بر ارائهی پاداشها و مشوقها در کلاس درس (انگیزانندههای بیرونی)، نهتنها در مسیر خلاقتر شدن دانشآموزان مؤثر نیستند، بلکه حتی میتوانند آسیبزا نیز باشند (اثری که به آن توجیه اضافی میگویند). دکتر بث هنسی، استاد روانشناسی کالج ولزلی آمریکا، برای اجتناب از این امر به آموزگاران پیشنهاد میکند تا ایجاد فضای رقابتی و مقایسهای را در کلاسهایشان محدود کنند و بهجای آن بر ارتقای شخصی دانشآموزان تمرکز نمایند. همچنین اعمال نظارت کمتر بر روی فعالیتهای کلاسی و نیز ایجاد فرصت لازم برای دنبال کردن اشتیاقهای شخصی، ازجمله دیگر اقداماتی هستند که میتوانند به معلمان در مسیر دستیابی به این هدف کمک نمایند.
- برای دانشآموزان مشخص کنید که خلاقیت نیازمند تلاش است: فرآیند خلاقیت، یک فرآیند آنی و لحظهای نیست؛ بنابراین به دانشآموزان خود آموزش دهید، تنها افرادی میتوانند واقعاً خلاق باشند که در مسیر خلاقیت تلاش میکنند و در حین کار کردن بر روی یک پروژه، ترسی از تکرار مراحل و دوباره انجام دادن کارها نداشته باشند.
- در خصوص کلیشهها و افسانههای خلاقیت با آنها صحبت کنید: به دانشآموزانتان کمک کنید تا متوجه شوند خلاقیت در حقیقت به چه چیزی گفته میشود و چگونه میتوانیم آن را در جهان اطرافمان تشخیص دهیم.
- فعالیتهایی انجام دهید که دانشآموزان را به تفکر خلاق سوق میدهند: تمرینهای بسیاری برای ایجاد و تقویت مهارت تفکر خلاق وجود دارد که معلمان میتوانند از آنها برای سرگرمی و یا پرکردن اوقات استراحت دانشآموزان استفاده کنند. بهعنوانمثال کشف تصاویر از میان خطخطیها (معماهای تصویری)، فعالیت سادهای است که میتواند طیف گستردهای از برداشتها را در دل خود جای دهد و هر ذهنی را برای خلاقیت بیشتر تحریک نماید. علاوهبراین تندنویسی و نوشتن آزاد نیز میتوانند به دانشآموزان کمک کنند تا سانسور درونی خود را کنار بگذارند و درنهایت طراحی مباحث درسی در قالب کاریکاتور یا نقاشی، ازجمله دیگر اقداماتی است که معلمان میتوانند با استفاده از آن ضمن مرور محتوای آموزش دادهشده، نسبت به تقویت مهارت تفکر خلاقانه در دانشآموزان نیز اقدام ورزند.
- معلمها چگونه میتوانند مهارت خلاقیت را در خودشان تقویت کنند؟
کافمن و گرگور در کتاب خود تحت عنوان «سیمپیچ خلاقیت» بیان میکنند که: «خلاقیت به معنای کشف، اختراع و یا خلق یک اثر هنری نیست؛ بلکه خلاقیت یعنی زندگی خلاقانه، به این معنا که با هر موقعیتی از زندگی خود، خلاقانه برخورد کنیم» و بدین ترتیب معلمی، حرفهای است که تماماً با خلاقیت آمیخته شده است. بدون شک معلمهایی که در مقابل مسائل بهصورت خلاقانه میاندیشند، با محتواهای درسی پرشور برخورد میکنند و همواره مشغول ایدهپردازی هستند، دانشآموزانی خلاق نیز پرورش خواهند داد و این حق دانشآموزان است، معلمهایی داشته باشند که برای کارشان اشتیاق دارند؛ چراکه انتقال اشتیاق و احساسات مثبت، بستری مناسب برای رشد تفکر خلاقانه است. علاوهبراین نتایج تحقیقات صورت گرفته نشان میدهند معلمانی که خلاقیت بیشتری دارند، افراد شادتری نیز هستند. بهعنوانمثال یک مقاله در نشریهی تخصصی «روانشناسی مثبت» ادعا میکند درگیر شدن در یک فعالیت خلاقانه، حتی فقط یکبار در روز، میتواند شما را به سمت دید ذهنیِ مثبتتر سوق دهد و این دید ذهنی مثبت، باعث میشود تا شما احساس رضایت و علاقهمندی خود را به دانشآموزانتان نیز منتقل کنید. لذا این موضوع باعث شده تا در ادامه و بهصورت خلاصه، فهرستی از اقدامات مفیدی که معلمها میتوانند با استفاده از آنها نسبت به تقویت مهارت خلاقیت خود اقدام ورزند، ارائه شود.
- تصورات غلط خود از خلاقیت را اصلاح کنید: یکی از مهمترین مسئولیتهایی که بهعنوان معلمی خلاق بر دوش شما نهاده شده این است که نگرشهای خود دربارهی خلاقیت را بررسی کنید و به رشد خود با فکر کردن به راهحلهای جدید کمک نمایید.
- الگوهای جدید آموزشی را در کلاس درس خود امتحان کنید: برای تمرین خلاقیت، شما میتوانید در کلاس درس خود به آموزش مباحثی بپردازید که همیشه از آنها فراری بودید یا الگوهای نوین آموزشی نظیر الگوی چهارگانه علوم- فناوری- مهندسی- ریاضی (STEM)، یا بسیاری الگوهای دیگر که با آنها آشنا هستید را بهعنوان مبنای عمل خود در فرآیند آموزشی قرار دهید (یا در خصوص کاربردهایشان با مسئول آموزش صحبت کنید).
- ریسک کنید و خلاقیت خود را بروز دهید: اغلب اوقات، من برای نشان دادن خلاقیتم طرح کوچک جدیدی روی تختهی کلاس میکشم یا برای دانشآموزانم یک پیام صبحگاهی میخوانم. شاید در ظاهر ساده به نظر برسند؛ اما انجام همین کارهای کوچک برای من فرصتی مناسب است تا بتوانم هرروز خودم را ازنظر هنری به چالش بکشم.
- فرآیند تدریس خود را تمرینی خلاقانه در نظر بگیرید: بدون شک شما هرروز با چالشهای جدیدی در کلاس خود مواجه میشوید که اغلب به شکل طرح سؤال یا بیان درخواستی توسط دانشآموزانتان بروز پیدا میکنند. تابهحال صحبتهای میان شاگردانتان را در زمان استراحت، پیرامون موضوعی خاص شنیدهاید؟ به صحبتهایشان در خصوص تازههای فناوری، مُد یا وقایع روز توجه کردهاید؟ بهترین راه برای تبدیل فرآیند تدریس به تمرینی برای خلاقیت، این است که راهی پیدا کنید تا این مسائل را بهنوعی با مباحث آموزشی خود ارتباط دهید.
- تشریفات خلاقانه شخصی داشته باشید: جولیا کامرون در کتاب خود تحت عنوان «راهورسم هنرمندان»، برای ارتقای خلاقیت شخصی، به مفهومی تحت عنوان «قرار ملاقات هنرمند» اشاره میکند؛ بدینصورت که زمانی خاص از هفته را برای رشد خلاقیت و توجه به هنرمند درونیتان اختصاص دهید. کامرون در این خصوص بیان میدارد: «قرار هنرمند، یک گشتوگذار است. یک قرار بازی که از قبل زمانش را تعیین کردهاید و از آن در برابر هر عامل مزاحمی دفاع خواهید کرد. تفاوتی هم نمیکند در این زمان چهکاری میخواهید انجام دهید (مانند رفتن به عتیقهفروشی یا حتی دیدن یک فیلم)، مهم این است که این زمان را برای خودتان خرج کنید و همواره به یاد داشته باشید که این تعهد به زمان است که اهمیت دارد».
- تمرینهای مدیتیشن انجام دهید: نتایج یک مطالعهی تحقیقی نشان میدهد کسانی که تمرینات مراقبه تمرکزی-توجهی انجام میدهند، در آزمون تفکر همگرا نتایج بهتری کسب کردهاند و کسانی که به مراقبه نظارهگری باز میپردازند، در آزمون تفکر واگرا موفقتر بودهاند.
- به دنبال فرصتی برای تنهایی بگردید: اینکه مدتزمانی از روز را تنهایی سپری کنیم، برای پرورش مهارت خلاقیتمان بسیار ضروری است؛ بنابراین همواره زمانی را برای تنهایی خود کنار بگذارید و در این زمان، از عواملی که ممکن است حواستان را پرت کنند (نظیر ابزارهای تکنولوژی یا کسانی که به شما متکی هستند)، فاصله بگیرید.
- سفر کنید: یکی از مهمترین اقداماتی که میتواند نقشی تعیینکننده در رشد مهارت خلاقیت ما داشته باشد، کشف و تجربه حضور در مکانهای جدید است؛ چراکه تجربیات بین فرهنگی باعث میشوند تا درجهی تفکر خلاقانه در افراد افزایش پیدا کند.
- عادات روزمرهی خود را تغییر دهید: روشهای متداول تفکر خود را با انتخاب یک مسیر جدید برای رفتن به محل کار، گوش دادن به یک ژانر جدید موسیقی، رفتن به موزه و دیدن سبکهای هنری که با آنها آشنا نیستید به چالش بکشید. فراموش نکنید که تغییر محیط و ترک عادت، نقشی کلیدی در مسیر ایجاد تفکر خلاق دارند.
- ابهام را با آغوش باز پذیرا باشید: و درنهایت شما احتمالاً به دانشآموزانتان یاد میدهید تا خطاهایشان را بپذیرند، ریسک کنند و از شکستهایشان درس بگیرند؛ بنابراین به فرآیند تدریس خودتان نیز در راستای همین توصیهها نگاه کنید. حوزههای خاکستری و ابهامات را بپذیرید؛ چراکه «تحمل ابهام»، یکی از مؤلفههای کلیدی برای خلاقتر شدن است.
منبع:
مقاله Creative Teaching And Teaching Creativity: How To Foster Creativity In The Classroom
بدون دیدگاه